کشیدن درد عشق در زندگی

  • کشیدن درد عشق در زندگی زیر لب می گویند:درد عشقی کشیده ام که مپرس ، زجرهجری کشیده ام که مپرس ………مپرس اما بالاخره زمانی می رسد که در این موارد سوال خواهد شد.بحث امروز ما در مورد شکست عشقی نیست و راهکار های مقابله با آن. البته در این مورد هم مفصل صحبت خواهیم کرد اما موضوعی که به دلیل زیاد شدن عاشقان دل خسته این روزها پایش به جلسات خواستگاری باز شده ، روابط قبلی و یا شکست های عشقی عروس خانم و آقای داماد است. هر قدر هم که در دهکده ی جهانی زندگی کنیم ، بازهم ما ایرانی هستیم و علاوه بر تاثیر دین مان در رفتارها و نگرش های مان ، فرهنگ ایرانی و شرقی هم در نگاه ما به موضوعات تاثیر دارد.

    ما هر قدر هم که فینگیلیش بنویسیم و هر قدر هم که بخواهیم خود را مدرن نشان دهیم ، ارزش هایمان همان ارزش های گذشته است حال کمی با رنگ ولعاب ملایم تر. برای مثال دوست داریم اولین زن و مرد زندگی کسی باشیم که پا به زندگی مان می گذارد. دل مان می خواهد وقتی پا به قلب او می گذاریم ، مانند افرادی که جایی را افتتاح می کنند ،رمان در ورودی را با قیچی باز کنیم و به سر سرای روح و جسم همسر آینده مان وارد شویم. این حس خودخواهی نیست البته در صورتی که خودمان هم قلب و جسم مان را دست نخورده برای کسی نگه داریم که قراراست یک عمر شریک زندگی مان باشد.

    اما گاهی در شلوغی دنیا ، دلمان برای کسی می لرزد ، اصلا به خواستگاری می رویم و علاقه مند می شویم یا در دانشگاه و محل کاری کسی را می بینیم که گمان می کنیم برای زندگی مناسب است ، من نوع مثبت این قضیه را مطرح می کنم. دختر و پسری که به هم علاقه مند می شوند و تمام تلاش شان را برای ازدواج باهم می کنند اما نمی شود که نمی شود! خانواده ها مخالف هستند ،

    مشکل خونی و ژنتیک وجود دارد ، باهم دچار اختلاف می شوند و….در هر صورت در عین اینکه علاقه ای وجود دارد نمی توانند با هم ازدواج کنند.مدتی افسرده و پریشان حال می شوند وبعد تصمیم می گیرند نقطه بگذارند و سر خط بروند و برای زندگی خود شریک خوبی انتخاب کنند اما ممکن است به مشکلی بربخورند.

    خیلی از دختر و پسر ها در مراسم خواستگاری از طرف مقابل می پرسند که شما به کسی علاقه مند بوده اید و با او رابطه داشته اید یانه!البته اینکه همسر آینده ی ما اهل ارتباط با جنس مخالف هست یا خیر موضوع مهم ی است .اما اینکه ایا کسی را دوست داشته یا نه هم باید بررسی شود؟ مثلا پسری به ازدواج با دختر عموی خود علاقه داشته اما ارتباطی بین شان نبوده ، به خواستگاری رفتند و بخاطر هم خونی نتوانستند ازدواج کنند آیا این یک نکته ی منفی خواهد بود؟

    کشیدن درد عشق در زندگی
    کشیدن درد عشق در زندگی

    واقعیت این است که بررسی گذشته ی افراد در جلسه ی خواستگاری با سوالاتی که پرسیده می شود و در تحقیقاتی که انجام می شود ، مهم است اما با ید به این موضوع هم توجه کنیم که بالاخره ممکن است فرد به کسی علاقه مند شده باشد و قصد ازدواج داشته است اما به هزار و یک دلیل نتوانسته. در این شرایط نباید فکر کنید شما همیشه در سایه ی محبت شخص دیگری هستید و نمی توانید نفر اول قلب همسرتان باشید. جوانی با این مخلفات همراه است و خیلی زود یک همسر مهربان و شایسته می تواند رویاهای محقق نشده را به فراموش بسپارد.

    اما اگر کسی که به خواستگاری شما آمد و یا شما به خواستگاری اش رفتید ، پیش از این ها با کسی رابطه دوستی داشت و ارتباطی بیشتر از علاقه مندی و بررسی جهت ازدواج ، آنوقت باید دقت تان را بیشتر کنید. افرادی که به روابط آزاد عادت کرده اند ، مگر اینکه در نگاه شان به مفهوم زندگی و ارتباط تغییری ایجاد شود تا برخوردشان هم تغییر کند وگرنه بعد از ازدواج و گذشت چند ماه بازهم آش همان آش هست و کاسه همان کاسه. پس بررسی اینکه اولین فاتح قلب شریک آینده تان هستید ،

    در صورتی لازم است که طرف مقابل اهل ارتباط آزاد با دیگران بوده است نه اینکه یک بله بران بهم خورده داشته و یا قصد ازدواج با کسی را داشته اما محقق نشده. اما در مورد دوم که همان عادت به دوستی با جنس مخالف است کمال دقت را داشته باشید .اگر در بین حرف ها و سوالات متوجه شدید چنین روابطی بوده و یا در تحقیق ها به این نتیجه رسیدید ، فقط در صورتی قبول کنید که مطمین باشید اوبه اشتباهش پی برده و دیگر تکرار نخواهد کرد.

    چهره‌های تکراری عشق

    ‌یکی از جذابیت‌هایی که در عشق‌های زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابل است. آنان شیفته‌ی ظاهر هم ‌می‌شوند و با گفتن کلمه‌های عاطفی و عاشقانه، تظاهر به علاقه‌مندی به خصلت‌های ارزشی یکدیگر می‌کنند اما بعد از گذشت مدتی از ازدواج، با فروکش کردن هیجان‌های کاذب‌‌ از درون،

    به سراغ ارزش‌های فرد مقابل می‌روند چرا‌که در این زمان، چهر‌ه‌ی او دیگر عادی و شاید هم تکراری شده است و اکنون ویژگی‌های درونی و معنوی همسر برایشان مهم و جدی گشته و در صورتی‌که با نظام ارزشیِ مورد قبول آنان سازگار نباشد،‌ شروع به بهانه‌گیری و پرخاشگری می‌کنند و زندگی را تبدیل به جهنمی سوزان و پراضطراب می‌نمایند.

    کاهش احساس‌های عاشقانه در عشق

    زوج‌هایی که با عشقی کاذب و بدون منطق، زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند، به دلیل طغیان بی‌اساس احساس‌‌های‌‌شان در ابراز علاقه در ابتدای آشنایی، پس از ازدواج، به‌طور طبیعی این معاشقه و فوران احساس‌ها، رو به تنزل می‌رود و این در حالی‌ست که انتظارها و توقع‌های گذشته هم‌چنان باقی‌ست و در این شرایط، طرفین احساس‌های خود را با قبل از ازدواج مقایسه کرده و دچار تناقض می‌شوند و چنین برداشت می‌کنند

    که طرف مقابل، تمام آن‌چه را که در گذشته بیان داشته، دروغ گفته است.در زندگی منطقی، این نکته قابل توجه است که زوجین هر روز نسبت به یکدیگر عاشق‌تر می‌شوند و حرارت احساس‌ها و عواطف‌شان نسبت به هم بیش‌تر و عاشقانه‌تر می‌شود‌، در صورتی‌که در زندگی غیر‌منطقی، زندگی روز‌به‌روز غیر‌قابل‌ تحمل‌تر می‌شود و زن و شوهر از یکدیگر دورتر می‌شوند.

    سوء‌ظن‌های مکرر در عشق

    از آسیب‌های بسیار جدی عشق‌های زودگذری که منجر به ازدواج می‌شود‌، سوء‌ظن‌های مکرر در زندگی زناشویی ‌می‌باشد. افرادی که به‌راحتی با یک لبخند و یا با یک گفت‌وگوی ساده در یک میهمانی و بدون هیچ پشتوانه‌ی منطقی، دل به هم می‌سپارند،‌ پس از زمانی اندک بعد از ازدواج، دچار تردید می‌شوند

    که چنین فردی‌که به این راحتی با من بنای دوستی و محبت را گذاشت، ممکن است با فرد دیگری هم چنین بوده باشد و یا در آینده‌ای نزدیک، چنین رابطه‌ای را با دیگری داشته باشد. بنابراین، مدام دچار تردید و بدبینی نسبت به همسر شده و همیشه به دیده‌ی یک متهم به او ‌می‌نگرد و همین سوء‌ظن‌های مکرر، زندگی را آشفته و دچار بحران می‌کند.

    ‌عدم پشتوانه‌ی خانواده‌ در عشق

    یکی از معضل‌های بیش‌تر زوج‌هایی که با عشق‌های خیابانی، زندگی مشترک‌ خود را آغاز می‌کنند‌، عدم حمایت خانواده‌های‌شان می‌باشد. پدر و مادر که سال‌ها فرزندان را در چتر حمایتی خود قرارداده‌اند و آرزوی یک زندگی خوب را برای فرزندان‌شان داشته‌اند، ناگهان ‌‌با انتخابی از طرف فرزندشان مواجه می‌شوند که شاید به هیچ ‌وجه تناسبی با خانواده‌ی آنان نداشته باشد. بنابراین، تنها با اصرار و پا‌فشاری فرزندشان، تن به رضایت به ‌این ازدواج می‌دهند

    و گاهی هم هیچ‌و‌قت چنین ازدواجی را حتی به‌ظاهر، تأیید نمی‌کنند.چنین زوج‌هایی که مورد حمایت مادی و معنوی خانواده قرار‌نمی‌گیرند‌، به‌طور معمول، بعد از زمان کوتاهی از زندگی مشترک، دچار طوفان‌های شدیدی در عرصه‌ی زندگی می‌شوند و چون تکیه‌گاه محکمی ندارند، گاهی بادبان‌های کشتی زندگی‌شان در این بحران‌ها می‌شکند و بازسازی این بادبان شکسته، شاید بسیار سخت و گاهی هم غیر‌ممکن باشد.

    سرد شدن آتش عشق

    ازدواج‌های بی‌منطقی که بر پایه‌ی تدبیر بنا نشده و زوجین به‌راحتی به یکدیگر دل می‌سپارند و مسیر مشترک یک زندگی را آغاز می‌کنند، بعد از گذشت مدتی، دچار بحران‌های شدید عاطفی، روحی و خانوادگی می‌شوند. آنان تازه به سراغ ارزش‌ها می‌روند و متوجه می‌شوند اصول مهمی در زندگی هست که می‌بایست در طرف مقابل وجود داشته باشد و اکنون همسرشان فاقد آن‌هاست.

    این‌گونه افراد به‌طور معمول بدون هیچ منطقی، ساز جدایی را سر می‌دهند و به‌راحتی دم از طلاق‌ می‌زنند. آنان که در فاصله‌ای نه چندان دور، به‌راحتی دل به محبوب‌شان دادند، اینک نیز به‌ همان راحتی از او می‌گذرند و عشق خویش را در جایی دیگر جست‌وجو و به‌سادگی، یک زندگی مشترک را نابود می‌کنند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    اسکرول به بالا